نتایج جستجو برای عبارت :

طائر قدسی زندگینامه شهید امین کریمی

طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
امین را از نوروز 96 شناختم. قبل تر ها هم اسمش را شنیده بودم اما برایم مانند همه دیگر شهدایی بود که فقط یک نام و شاید گاهی عکسی بر روی یک بنر بود. شهید امین کریمی یکی از شهدای مدافع حرم آذربایجان بود، عکسش را هم زیاد دیده بودم در مراسم های مختلف.اما هیچ کدام مانند مستند ملازمان حرم او را به من معرفی نکرد. عید بود خانه پر از مهمان بود. شبکه خبر مستند ملازمان حرم را پخش می کرد مستندی که خانم دکتر پیرانی همسر شهید رضایی نژاد و مادر آرمیتا با همسران شه
حتی در همین زمانه شلوغ با این همه درد و اتفاق، باز هم کتاب راهی به سوی آرامش و آرامش و تمرکزی است برای یافتن راه. کتاب را نباید از دست داد و کتاب شهدا را باید سر دست گرفت و بسان چراغی جلوی پا گرفت تا لغزشگاه‌ها و دره‌ها، آدم را به کام خودش نکشاند. مرد راه بی نیاز از این ستاره‌های ره‌نما نیست.
شهدای عزیز مدافع حرم، در قفای شهدای انقلاب و جنگ، راهی شدند و راه یافتند و حالا خورشیدوار، به مشتاقان مسیر راه وصال نشان می‌دهند. کتاب احوالات آن‌ها که
فرار عمر از جنگ احد و عتاب و هجوم شدید امیر المومنین علیه السلام بر فراریان از جنگ
علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه می‌نویسد:
وروی عن ابی واثلة شقیق بن سلمة قال كنت اماشى عمر بن الخطّاب اذ سمعت منه همهمة، فقلت له مه، ماذا یا عمر؟ قال ویحك أما ترى الهزیر القضم ابن القضم، والضارب بالبهم، الشدید علی من طغى وبغى، بالسیفین والرایة، فالتفت فاذا هو علی بن ابی طالب، فقلت له یاهذا هو علی بن ابی طالب، فقال ادن منی احدثك عن
وَ کُلَّ إنسانٍ ألزمناهُ طائِرَهُ فی عُنُقِه
طائر هر انسان
بال پرواز هر انسانی 
ألزمناهُ طائرَهُ فی عُنُقه
در گردن خود اوست
جزو ملزومات اوست.
ب گردنش آویخته و بسته است و او را ب هر سو می کشاند اما...
نمی بیند.
وَ نُخرِجُ له یومَ القیامةِ کِتاباً یلقاهُ مَنشوراً
بال پروازت در نزد توست.
کافی است قیامت تو اتفاق افتد.
قیام کن.
برخیز.
یوم القیامة تو باید طلوع کند تا هم کتاب نفس خویش را بخوانی،
هم بسان تمام مظاهر نفوس، از انبیا و اولیای الهی
عروج و صع
همگان نامه اعمال را نامه‌ای می دانند که تمام کار‌های خوب و بد انسان در آن نوشته شده و در آخرت به
دست وی داده می شود. براساس روایات، دو فرشته بر شانه راست و چپ هر فردی
قرار دارند که یکی از آن‌ها کار‌های خوب و دیگری کار‌های بد را ثبت می‌کند.
بر پایه آیات قرآن، در قیامت نامه اعمال نیکوکاران را
به دست راست آنان می‌دهند و به بهشت فرستاده می‌شوند و بدکاران نیز نامه
خود را با دست چپ یا از پشت سر دریافت می‌کنند و به جهنم می‌روند.
این مطلب را از د
تا
روزیکه ایشان زخمی شد. آن روز عسگری، یکی از بچه‌هایی که در محاصره سوسنگرد با
مصطفی بود، آمد و گفت: اکبر شهید شد، دکتر زخمی. من دیوانه شدم، گفتم: کجا؟ گفت:
بیمارستان. باورم نشد. فکر کردم دیگر تمام شد. وقتی رفتم بیمارستان، دیدم آقای
خامنه‌ای آنجا هستند و مصطفی را از اتاق عمل می‌آورند، می‌خندید. خوشحال شدم. خودم
را آماده کردم که منتقل می‌شویم تهران و تامدتی راحت می‌شویم. شب به مصطفی گفتم:
می‌رویم؟ خندید و گفت: نمی‌روم. من اگر بروم تهران روحی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها